Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، یکی از ۱۰ نفر از سخنرانانی بود که به نمایندگی از جامعه زنان موفق و فرهیخته در دیدار اخیر با رهبر معظم انقلاب صحبت کردند. قبل از این دیدار همه فکرش این بود که بعد از صحبتش از آقا یک تبرکیِ حمد شفا برای مادرش بگیرد، اما دنیاست، مقدرات برای جاری شدن از انسان‌ها کسب تکلیف و اجازه نمی‌کنند، چند ساعتی قبل از دیدار رهبری به او خبر فوت مادرش را دادند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما او باز هم به خدمت رهبر آمد و با بغض گفت: «آقا میشه به دعایی مادرم رو بدرقه کنید؟» آقا هم طلب رحمت کردند و چفیه‌شان را بدرقه راه این مادر آسمانی کردند. بعد از دو هفته به سراغ این بانوی موفق رفتیم؛ دکتر «زهرا موحدی نیا» یک مادرِ پزشک ۳۵ساله است که ۴ فرزند و ۱ تو راهی دارد. از او خواستیم تا برایمان از رمز و راز فرزندپروری که نیاز جامعه زنان و مادران است، بگوید.
دکتر «زهرا موحدی نیا» عضو کانون جمعیت و فرزندآوری و یکی از سخنرانان در دیدار اخیر با رهبر معظم انقلاب

رزق و روزی عدد روی فیش حقوقی نیست!

می‌پرسم خیلی از زوج‌ها که قصد بارداری دارند، از هزینه‌های کمرشکن بارداری می‌گویند و در مصاحبه قبلی که منتشر شد هم برخی از مخاطبان کامنت گذاشته بودند که شما چطور از پسِ هزینه‌های چند فرزندی برمی‌آیید، «شنیدید هربچه‌ای روزی‌اش را با خودش می‌آورد؟ برعکس همان زمانی که فهمیدم فرزند چهارمم را باردارم، همسرم به منزل آمد و خبر داد که محلش کارش در اقدامی بی‌سابقه، یک میلیون تومان از حقوقش را کم کرد، حقوق ساده کارمندی چی بود، چی شد!»

می‌پرسم واکنش شما چه بود؟ عصبانی و ناراحت و سرخورده نشدید؟، « نه. خنده‌ام گرفت؛ به لبم جز الحمدلله نیامد. رزق و روزی که عدد روی فیش حقوقی آخر ماه و صفر جلوی عدد موجودی حساب نیست؛ شاید رزق این بچه ارتقاء نگاه ما در قناعت و ساده زیستی بوده و اصلاح الگوی مصرف. یا تعالی سطح توکل ما و رفع نگرانی ما از فردای نیامده و در نتیجه آسوده‌تر زیستن ما از جهت اقتصادی! چه کسی نگاه ما به رزق رو در این حدِ سطحی و محصور در مادیاتِ دیدنی تنزل داد؟

حتی در همین سطح هم، رزق یک بچه می‌تواند دفع اتفاقی با خسارت مالی و جانی باشد، به برکت وجود یک معصوم! یا تغییر شغلی، اجبار به مهاجرت به شهری با هزینه‌های زندگی کمتر، یک ایده درآمدزایی جدید، مهربان شدن صاحبخانه و ...البته کسی منکر اهمیت مسائل اقتصادی و رفاه مالی در زندگی نیست. عرضم این است که همه زندگی هم، این اعداد و ارقام اعتباری و به اسارت کشاننده نیست.»

در دوگانه تحصیل-مادری و اشتغال-مادری

می‌گویم برایمان کمی از سختی‌ها و موانع‌تان بگویید، چطور از پس مشکلات برآمدید؟«ای کاش همه زنان سرزمینم به این بهشت روح‌انگیز و جان افزا وارد می‌شدند، حال ما با این بهشت خوش است، اما از اثر جسم و ماده و دنیا بر روح و روان، گریزی نیست. در مکتب ما، مادری کرامت ویژه‌ای دارد اما در مسلک و سبک زندگی فعلی جامعه… بگذارید که صراحتاً بگویم که خیلی جاها، نه! تحصیل و اشتغال مفید، مانند مادری، حق من است اما در دوگانه تحصیل-مادری و اشتغال-مادری، این مادری است که له می‌شود! وقتی در اکثریت قاطع این دانشگاه‌ها و ادارات عریض و طویل، حتی یک اتاق هم به عنوان محل نگهداری کودکان به مادران اختصاص داده نمی‌شود… چه می‌شد اگر مادر دانشجو و کارمند می‌توانست فرزند خود را با خود به محل فعالیت ببرد و خیالش از استاندارد بودن فضای فیزیکی و پرستار، راحت باشد؟ آیا مدیران ارشد و میانی نباید با فضاسازی محیطی و ایجاد امکانات، تفکر «مزاحم بودن بچه برای تحصیل و اشتغال و هرگونه فعالیت اجتماعی» را از ذهن همه، خصوصاً خود زنان پاک کنند؟

اصلاً فرض کنید من یک زن فقط خانه دار، حس من این است که حتی شهر هم هوای من را ندارد. وقتی خیابان‌هایش برای رفت و آمد من با کالسکه فرزندم مناسب نیست، وقتی فرهنگی-هنری کمتر شهرداری برای مهربان‌تر بودن مردم با من و فرزندانم و کمتر اذیت شدنمان، پوستری به در و دیوار شهر زده است، وقتی من به عنوانِ مادر یک بچه، در هیچ صف و نوبتی اولویت ندارم، وقتی برای منِ مادری که در نبود پدر به علت مشغله مالی و شغلی دوبرابر، مسئول خرید و تفریح خانواده هم شده‌ام، هیچ جای پارک اختصاصی خودرو و طرح ترافیکی درنظر گرفته نشده است.

شهر را می‌گویند بودجه و زیرساخت می‌خواهد، رسانه چطور؟ آن‌ها با مادری و منِ مادر مهربانند؟ چند محصول فاخر، تولید و به خوبی منتشر شد که با زبان هنر، داد بزند که آی مردم! مادری شریف‌ترین شغل است؟ اثرگذارترین و ماندگارترین فعالیت اجتماعی زن است؟ نادیدنی‌ترین و بی‌مزد و منت‌ترین لطف و خدمت انسان به انسان و جامعه انسانی است؟ حرمت دارد؟ کرامت دارد؟ بزرگ است؟ مادر چند فرزند بودن به مراتب از صاحب چند تالیف و ده‌ها مقاله بودن، هنر و خدمت بزرگ‌تری است.
از این‌ها بگذریم تازه می‌رسیم به مخارج مادی فرزند داشتن! از هزینه پوشکی که در این برهه حساس می‌توانست با یارانه خاص تولید و عرضه شود گرفته تا مخارج تحصیل که با بهبود و اصلاح و خانه تکانی درست و حسابی مدارس دولتی تعدیل شود و هزینه‌های طبی که با تقویت شبکه بهداشت و درمان و نظام ارجاع و بی‌نیازی بسیاری از مادران از مراجعه به مراکز خصوصی و سطوح تخصصی و فوق تخصصی، کاهش خواهند یافت. البته یکی از مشکلات اصلی مادران با بخش دولتی، برخورد و رفتار کادر با آنان به ویژه مادران چندفرزندی است. ناملایمتی‌ها و بی‌اخلاقی‌ها و عدم رعایت کرامت انسانی و حرمت شرعی زن مسلمان در بخش زایمان و اتاق‌های عمل، دردیست غم‌انگیز و فراگیر که نیاز به برنامه ریزی، نظارت و برخورد جدی دارد.»

آنقدر حال مادریِ من با آپارتمان خراب است که مپرس!

موحدی نیا گویی به یاد مشکل بسیاری از مادران جامعه افتاده باشد، می‌گوید: «مگر می‌شود از مشکلات مادی فرزندآوری و فرزندپروری گفت و از مسکن نگفت؟ درد کمی نیست که وقتی با این اوضاع اقتصادی به هر ضرب و زوری شده، مبلغی به اندازه کل دارایی اجداد صد سال گذشته‌مان را برای ۸۰ متر آپارتمان جمع می‌کنیم، اما هرجا که می‌رویم، تعداد فرزند را که می‌پرسند، با نگاهی سرد، ردمان می‌کنند. آن جا که مردم، به هم، به کودکان، به تداوم نسل و تمدن ایرانی، مهربانی و رحم نمی‌کنند، آیا حاکمیت نباید ورود کند؟ گفتم آپارتمان! آنقدر حال مادریِ من با آپارتمان خراب است که مپرس! آپارتمان‌های دیوار کاغذیِ ۷۰-۸۰ متریِ بی‌هوا و حیاط و مادری؟! بچه داری؟! شوخی تلخ سمّیِ پیل افکنِ، متاسفانه به واقعیت درآمده‌ای‌ است! وقتش نشده ساخت این عمودی‌های سری‌سازی شده غیر متناسب با سبک زندگی ایرانی اسلامی متوقف گشته و شهر، افقی و دار و درخت دار و روح دار شود؟ …

اینها که گفتیم بخشی از مشکلات عمومی مادران شریف ایران بود، اما اگر صحبت به روزگار و شرایط ما، مامان دکترها برسد، دل سنگ آب می‌شود. شرایطی که تناسبی با زیست زنانه ندارد چه برسد به مادرانه! شیفت‌های سنگین ۳۰ساعته دور از خانه و فرزندان، حداقل میزان مرخصی حتی درصورت بستری فرزند بیمار، تحقیر و حتی تعهد ضمنی برای‌ عدم فرزندآوری در طول تحصیل، عدم همکاری اساتید و همکاران درصورت خدای ناکرده بارداری و بچه داری، زمان نامناسب تقسیم پزشکان متخصص برای طرح تخصص و…»

سختی‌های بچه‌ اول با بچه‌های بعدی قابل مقایسه نیست!

می‌پرسم برای مخاطبان ما هم همین سوال است و فکر می‌کنند نمی‌توانند با وجود موانع از پسِ مادری بربیایند، شما چطور هم درس می‌خوانید هم کار می‌کنید و هم به کارهای خانه و فرزندان‌تان برسید، «همین برداشت نادرست که «من باید بتوانم با وجود نوزاد به همه کارام برسم اما نمیشه، بقیه میتونن و من نه» باعث اضطراب شما و بدتر شدن اوضاع و ایجاد نارضایتی درونی تان می‌شود. در چندماه اول تولد بچه مادر واقعاً باید ریلکس کند. لذت برد از فرزندش، فرزندپروری اش، لطافت این نوزاد، بوی زیر گلویش، ظرافت انگشتاش، برق نگاهش… و توجه عارفانه محبت‌آمیز کند به شدت نیاز و احتیاج این طفل…

چرا فکر می‌کنیم مادری آن هم در سخت‌ترین شرایط خودش (فرزند اول، چندماه اول) کاری دست دوم و کوچک هست و باید کنارش چند کار دیگه را پیش برد برای مفید بودن، هدر نرفتن استعدادها، کوتاهی نکردن در وظیفه‌ها؟ بله یک نفر را می‌بینید کمکی دارد، نوزادش هم بسیار خوش خیم است و خودش هم واقعاً یک امور فوریت داری برعهده‌اش است، یا مثلا بچه سوم چهارمش است و دستش راه افتاده و زندگی اش با بچه را روال است؛ او بحثش جداست. هیچ وقت بچه اول آن‌ هم ماه‌های اولش را با بقیه بچه‌ها و بزرگ شدنشان و چندتایی شدنشان مقایسه نکنید.

بچه‌های ما درجا، ۳-۴ تا با هم، از لپ لپ درنیامدند!

می‌گویم از سختی‌های بچه اول بیشتر بگویید، آیا بچه‌های دوم و سوم و .. همانقدر سختی دارد؟، «گاهی مامان اولی‌ها یا تک فرزندها فکر می‌کنند، بچه‌های ما درجا، ۳-۴ تا با هم، از لپ لپ درآمدند، یعنی هیچ وقت ما تک بچه نبودیم، و تجربه سختی‌های شدید بچه اول را نداریم، از همین جایگاه اعلام می‌کنم که خیر! پوست ما هم سر بچه اول از بی‌تجربگی‌هایمان کنده شده است؛ بابت کولیک، رفلاکس، آروغ گرفتن، حتی نم دادن همیشگی پوشک و…تا بعد، مراقبت مداوم در چهاردست و پا رفتن و شروع ایستادن و تاتی…و تمام وقت در اختیار بچه بودن بابت سرگرم کردنش تا خود سه سالگی. همه ما در سال‌های اولِ فرزند اولمان خیلی وقت‌ پایش گذاشتیم، چون کسی را جز ما نداشت و هم بازی ‌اش ما بودیم.

این تجربه مشترک همه ماست که حتی برای یک سرویس بهداشتی رفتن شاید مجبور می‌شدیم صبر کنیم بچه بخوابد یا همسرمان بیاید! گاهی شده بود حس کنم من مادر ضعیفی هستم، مادر خوبی نیستم، کم آوردم، من ذوق و انرژی تعامل با بچه ندارم و… خیلی وقت‌ها هم بوده که به خودمان گفتیم خدایا، اگر یکی‌اش این است، پس سه چهارتاش چیه! اما خیلی زود یک چیزهایی را درمورد بچه کشف کردیم؛ یک وقت‌هایی که مهمانی‌ها بچه همسالانش را می‌دید و حتی یک ساعت تمام سراغ از ما نمی‌گرفت! یا وقت‌هایی که نیازهای ابتدایی و ساده فرزندمان توسط بچه ۳-۴ساله خانواده دیگر مرتفع می‌شد و لازم نبود ما سرویس بی‌وقفه بدهیم. یکم بیشتر تحقیق و مطالعه کردیم دیدیم نه بچه اول هست که انقدر سخت است و سختی بچه‌های دوم و سوم و چهارم و… هرگز مساوی نیست، بلکه حتی گاهی آنقدر امورات با هم هم‌پوشانی دارند که انگار برخی سختی‌ها حذف می‌شوند!

فرزند دومم که آمد، دروغ چرا، ماه‌های اول سخت بود. اما همان طور نماند. از شش ماهگی به بعد،دلبری‌های خواهرانه/برادرانه شروع شد! البته باز سختی‌هایی داشت اصلاً مگر بچه داری بی‌سختی می‌شود تا عروس داماد کردن و بچه دارشدنشان هم سختی دارد. خلاصه که مامان اولی ها! ما هم از روز اول سه بچه‌ای نبودیم! ما هم کمرمان خم شد زیر بار سختی بچه اول، اما به جای اکتفا و توقف در تجربه‌های تلخ خودمان، اعتماد کردیم به تجربه شیرین و واقعی میلیون‌ها غیر تک فرزند.

وقت گذاشتن برای فرزند وقت هدر دادن نیست!

می‌گویم به مامان اولی‌ها یا .. یک نصیحت کنید، «کارهایتان را در چندماه اول کم کنید تا حد ممکن. اگر مطالعه و فعالیتی هم هست بدون عذاب وجدان و فشار درونی و تشویش خاطر؛ هر چیزی جز آرامش شما و نوزاد و خانواده، درجه دوم شود. وقت برای فعالیت و هزار تا کار هست، بهتر است انقدر به فکر زن قهرمان و ابَرقهرمان (سوپر وومن) بودن نباشیم. بچه بخشی از زندگی طبیعی و صحیح ماست، نه زائد برکارها و وظایف ما. بچه داری بخشی از رشد و تعالی فردی ماست، نه مانع فعالیت‌های رشد دهنده فردی و اجتماعی‌مان و دقت کنیم که فرزند دار شدن تغییر مهمی در زندگی هست و طبیعی است که نظم و ریتم سابق به هم بخورد. بزرگی توانایی انسان در همین تجلی پیدا می‌کند، ایجاد نظم‌های جدید… افزایش بهره وری در شرایط جدید.

بهتر است همه افکار و دغدغه‌هایتان را روی کاغذ بنویسید. دسته‌بندی کنید. و ببینید کدام‌هایش را می‌شود معلق کرد. و معلق کنید! با آرامش. به شما بزرگترین پروژه خلقت تحویل داده شده است توسط عالی رتبه‌ترین کارفرما…تمرکزتان را با آرامش بگذارید روی آن. وقت گذاشتن برای فرزند وقت هدر دادن نیست؛ سرمایه گذاری‌ است، چه برای خود مادر و خانواده و چه برای فرزند به عنوان نسل آینده و هزاران انسان جامعه ساز فردا.»

کد خبر 824370 برچسب‌ها خبر مهم فرزندآوری خانواده مهارت‌ها خانواده

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خبر مهم فرزندآوری خانواده مهارت ها خانواده بچه داری سختی ها بچه اول بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۱۶۱۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!

 عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟ 

  ما - والدین که فرزندان‌مان را مال خود و نه از خود می‌دانیم - با این فرشتگان معصوم کاری می‌کنیم که بی‌شباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و هم‌دلی با گروگان‌گیران که برخی از مدارس ابتدایی‌اند.  

   این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی می‌سپارند که با جان و جسم کودکان‌شان چون یک‌ گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت هم‌کاری را  نشان می‌دهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(‌شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع می‌شوند. 

  در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسه‌ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می‌پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه‌بار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیل‌کرده‌اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکی‌اش به تاراج رفته بود!  از این رو 7 نکته را در زیر یادآور می‌شوم:

۱. اگر پدران سنت‌زده ما خطاب به معلمان می‌گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان‌اش مال من! " ؛ این روز‌ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر  برخوردها را به مدارس فرزندان‌شان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!

۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه)  و غیره.

اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند!  از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!  


۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه‌ دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!

۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست! 

۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد ! 

۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!

  ۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است! 

   پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پدیده Disinfomedia؛ تهدیدی در خلأ آموزش سواد رسانه‌ای آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی؟!

دیگر خبرها

  • جزئیات تسیهلات ازدواج و فرزندآوری
  • قتل دختر اصفهانی مبتلا به اتیسم به دست مادرش
  • راز قتل دختربچه ۱۱ ساله اصفهانی فاش شد
  • افشای راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی
  • دیر پدری و دیر مادری؛ خطر گسست نسلی!
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
  • راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی
  • اقدام آتشین مرد نقاش | مادر و پسر ۱۱ ساله در خشم پدر سوختند
  • بازگرداندن پسر بچه ۳ ساله به آغوش مادر
  • تجلیل از مادر ۲۷‌ ساله اناری با پنج فرزند